تاريخ : | | نویسنده : حاج حمید ضیاءیزدی

تقدیم به روح مقدس حضرت ابالفضل العباس علیه السلام

یل بود و شوق حمله به اشرار شام داشت
صبح علی الطلوع عطش انتقام داشت
شیر ژیان بیشه ی حیدر ز کودکی
رسم وفا و عشق و ادب در مرام داشت
در کربلا برای دفاع از امام خویش
تیغی برنده تر ز همه در نیام داشت
مضطر در انتظار که فرصت به او رسد
با این وجود حرمت حکم امام داشت
بعد از نماز صبر و شکیبش تمام شد
نزد امام رفته و عرض سلام داشت
آقا فدایتان بشود روح و پیکرم
این نوکرت مگر چه کم از آن غلام داشت
آقا مگر که نوکر خوبی نبوده ام
از طفلی ام مقام شما احترام داشت
آقا اگر اجازه دهی جان فدا کنم
دریایی از وفا و ادب این کلام داشت
اما امام رخصت میدان به او نداد
او را فقط امید و ستون قیام داشت
زیرا وجود او نه فقط مایه ی امید
با بودنش ستون حرم استقام داشت
با اینکه خیمه ها همه در التهاب بود
اما همینکه بود قلب زنان التیام داشت
وقتیکه خیمه در عطش و اضطراب بود
آقا صدا زدش و به او این پیام داشت
سقای تشنه ام چه کنم خیمه تشنه است
آنجا اشاره ای به زنان خیام داشت
از خیمه تا فرات ساقی عطشان کربلا
در دل امید رفع عطش از امام داشت
با اینکه تشنه بود جرعه ای از آب هم نخورد
یک جرعه هم برای لبانش حرام داشت
دریایی از مرام و ادب ، حق عشق را
آنجا برای شان امامش تمام داشت
پر کرد مشک و به سوی خیام رفت
اما مسیر پر ز حرامی و دام داشت
تیغش برون نشد ز غلاف و شهید شد
با اینکه تیغ تیز درون نیام داشت
نامش همیشه در دل تاریخ ثبت شد
پر نور و استوار ، ابالفضل نام داشت
 سروده حمید ضیاءیزدی



ادامه مطلب
<
موضوع : | بازدید : 46
برچسب ها : سقای,کربلا,علمدارکربلا,ساقی,العطاشا,ابالفضل,العباس,علمدار,باوفا,باادب,شهید,غریب,عطشان,عطش,